جمعه 10 فروردين 1403   16:00:10
منوی معاونت فرهنگیمنوی معاونت فرهنگی
بازديدهابازديدها
تعداد بازديد اين صفحه: 876843
تعداد بازديد از سايت: 129467032
تعداد بازديد زيرپورتال: 876843
اين زيرپورتال امروز: 144
در امروز: 15216
اين صفحه امروز: 144
اطلاعات متنی
دوشنبه 26 شهريور 1397 مهارت مقابله با استرس

مهارت مقابله با استرس

 

*مقدمه

  ما در طول روز آنقدر دچار استرس (ترجمه فارسي واژه استرس، فشار رواني است كه در اين مجموعه با توجه به مصطلح بودن استرس همان واژه اصلي مورد استفاده قرار گيرد) مي شويم كه نيازي به ياد آوري اين گونه تجارب نداريم. استفاده ازا توبوس هاي شركت واحد در شهرهاي بزرگ، يكي از شناخته شده ترين وشايع ترين موقعيت هاي استرس زاست. يكي ديگر از تجارتب مشترك استرس زا كه قطعاً همه ي ما آن را پشت سر گذشته ايم سد عظيم كنكور است و يك مثال مشترك ديگر كه حتماً همگي ما در آينده اي نه چندان دور با آن مواجه مي شويم مسأله يافتن شغل و به عبارت ديگر مشكل بيكاري است.

  استرس يكي از زمينه هاي تحقيقي قديمي است كه سال هاست دانشمندان رشته هاي مختلف به بررسي آ« پرداخته اند. شايد در نگاه اول استرس نتيجه عوامل ناخوشايند تلقي شود ولي طبق تعريف، استرس عبارت است از هر موقعيتي كه فرد مجبور شود سازگاري معمول خود را تغيير دهد حال اين موقعيت ممكن است (مشروط شدن تحصيلي) بوده و براي ما كاملاً ناخوشايند باشد و يا قبولي در امتحانات اعزام به خارج كه احتمالاً براي بسياري از ما، خوشايند محسوب مي شود. اين دو موقعيت، هر دو استرس زا هستند چرا كه در هر دو موقعيت ما مجبوريم شيوه ي هميشگي خود را تغيير دهيم. در اولي بايد بيشتر درس بخوانيم تا اخراج نشويم و در دومي بايد با آداب و سنن يك كشور خارجي، تنهايي و دور بودن از خانواده و.... به شيوه اي جديد كنار بياييم.

تفاوت هاي فردي در مقابله با استرس

   به نظر مي رسد كه علت تفاوت افراد در مواجهه با موقعيت هاي استرس زا به دو مسأله بر مي گردد. اولاً (همان طوري كه در بحث كنترل خشم هم مطرح شد) اينكه ما به شكل هاي مختلف و گاه متفاوت به ارزيابي موقعيت هاي استرس زاد مي پردازيم و ثانياً اينكه به تبع تفاوت در ارزيابي موقعيت ها، شيوه هاي مقابله و برخورد ما با اين گونه موقعيت ها هم متفاوت است.

  در همين رابطه بايد گفت كه اكثر تعاريف استرس بر رابطه ي بين فرد و محيط تأكيد مي كنند و بدين ترتيب استرس را پيامد فرآيند ارزيابي فرد از محيط مي دانند.

براي روشن شدن موضوع به موقعيت زير توجه كنيد.

سه نامه به دست سه دانشجو مي رسد كه از آنها خواسته شده است در يك تاريخ مقرر خود را به امور دانشجويي معرفي كنند.

1.بعد از اينكه محسن نامه را خواند به خود گفت: (اين يعني دردسر، حتما خطايي از من سر زده و حتماً با مشكل مواجه مي شوم).

2. طاهره به خود گفت: (فردا معلوم خواهد شد كه مشكلي بوجود آمده يا نه، ولي براي محكم كاري فرد با لباس مرتب تر وظاهر آراسته تري به آنجا خواهم رفت .

3. پرويز نيز چنين برداشتي داشت: (حتما اشتباهي پيش آمده و به همين خاطر اصلا لازم نيست كه آنجام بروم و وقت خودم را به هدر بدهم).

   همان طوري كه مشاهده كرديد. عكس العمل اين سه نفر در مواجهه با يك موقعيت كاملاً متفاوت بود محسن از كاه ، كوه ساخت، طاهره با واقع نگري سعي نمود كه از بروز خطر احتمالي مممانعت كند و پرويز هم با كوچك نمايي سعي كرد كه اين واقعيت را اصلاً در نظر نگيرد.

   به همين شكل كه ارزيابي افراد از يك موقعيت يكسان، مختلف ومتفاوت است. شيوه هاي مقابله ي آنها با يكديگر فرق دارد و نتيجه ي كلي اينكه، چون ما آدميان به شكل هاي مختلف، محيط خود را ارزيابي كرده و به دنبال آن به شيوه هاي مختلفي نيز عكس العمل نشان مي دهيم. پس اثر ناشي از يك موقعيت استرس زا، كاملاً متفاوت خواهد بود.

*شيوه هاي كلي مقابله با استرس

   يافته ها دال بر آن است كه دو شكل كلي مقابله با موقعيت هاي استرس زا وجود دارد. روش هاي مسأله محور و روش هاي هيجان محور، روش هاي نوع اول مستلزم درك و تعريف مشكل و يافتن راه حل هاي احتمالي آن است. حال آنكه مقابله ي هيجان محور مبتني بر كنترل هيجان واحساسات بوجود آمده در خود فرد است.

    يك فرد با تجربه به اين سطح از توانايي رسيده است كه مي داند در مواجهه با چه موقعيت استرس زايي از چه شيوه ي مقابله اي استفاده كند. مثلاً وقتي كه اين فرد گرماي تابستان را نه در استخر بلكه در شلوغي اتوبوس شركت واحد نوش جان مي كند. پيش خود فكر مي كند كه حداكثر تا دو ساعت ديگر به مقصد خواهد رسيد (مقابله هيجان محور) ولي اگر در طي هفته چند بار با تأخير به مقصد برسد. يا سريع تر از مبدأ حركت مي كند، يا مسير كم ترافيك تري را پيدا مي كند، يا از وسيله ي نقليه ي سريع تري استفاده مي كند و يا .... (مقابله ي مسأله محور) . ولي متأسفانه كثرت استرس هاي روز مره و از آن مهم تر عدم آموزش صحيح باعث مي شو د كه بسياري از ما، قافيه را به موقعيت هاي استرس زا ببازيم. در بيشتر مواقع شايد مصلحت در آن باشد كه اين دو راهبرد را  با هم تلفيق كنيم. به منظور كسب آمادگي براي شركت در مصاحبه ي استخدامي، مي توانيم سؤالات احتمالي مصاحبه گر را پيش بيني كرده، لباس مناسب بپوشيم و خونسردي خود را حفظ كنيم.

     اگر مايليد كه درباره ي شيوه هاي افراد در مقابله با استرس اطلاعات بيشتري را كسب نمايئد. شايد متن زير بتواند اطلاعاتي به شما بدهد.

 *شيوه هاي متنوع افراد در مقابله با استرس

   در نوشته هاي پژوهشي نتايج مطالعات زيادي گزارش شده اند كه به بررسي شيوه هاي مقابله اي پرداخته اند. يافته هاي برخي از آنها به حدي جالب است كه به نظر مي رسد با آگاهي به اين     يافته ها، بتوان به شيوه هاي مقابله اي كارآمد تري دست يافت .

   در يكي از اين تحقيقات ازا فراد سؤوال شد كه در موقعيت هاي استرس زايي نظير از دست دادن يك عزيز، تعارض در روابط شخصي، تشويش هاي ناشي از عشق، بحران مالي، بيماري وناكامي در پيشرفت تحصيلي كه اخيرا تجربه كرده اند. از چه شيوه هايي استفاده نموده اند. آنهايي كه خود را در رفع نگراني ومشكلات موفق مي ديدند. عموما اين گونه مقابله كرده بودند. خونسردي خود را حفظ كرده بودند و تدابيري انديشيده بودند تا در صورت بروز گرفتاري از آن به نفع خود استفاده كنند. كساين كه در مواجهه با اين موقعيت ها، ناموفق بودند. عموماً نحوه ي مقابله شان به اين صورت بود كه يا به صورت پرخاشگرانه برخورد كرده بودند يا مشكل را ناديده گرفته بودند.

   در پژوهش ديگري نيز رابطه ي ميان مقابله وحالات هيجاني بررسي شد. در اين پژوهش از افراد خواسته شد كه نشان دهند تا چه اندازه براي مقابله با موقعيت هاي استرس زا از شيوه هاي مقابله ا زير استفاده كرده اند

سرسختي: سر حرفم ايستادم و براي آنچه مي خواستم جنگيدم.

در نظر نگرفتن: طوري رفتار كردم كه انگار اتفاقي نيفتاده است.

خويشتن داري: سعي كردم احساساتم را توي خودم بريزم.

استمداد از ديگران با كسي كه مي توانست در رفع مشكل كمك كند مشورت كردم.

مسووليت پذيري خودم را ملامت يا سرزنش كردم

گريز و پرهيز آرزو كردم كه ورق برگردد يا مشكل به نحوي فيصله يابد.

برنامه ريزي براي حل مشكل مي دانستم بايد چه كار كنم بنابر اين به تلاش خود افزودم تا چاره اي بيابم.

بازنگري مثبت به گونه اي مطلوب تغير يافتم يا رشد كردم.

علاوه بر اين از شركت كنندگان سوال شد كه در مقابله با وضعيت شاقي كه پيش آمده بود كدام يك از حالت هاي عاطفي زير را داشتند.

نگراني.ترس.اشمئزار. خشم. رضايت. شادماني.

بعد از ارزيابي ميان پاسخ هاي مقابله و اين حالت ها، پژوهشگران به اين نتايج دست يافتند.

راه حل هاي برنامه ريزي شده، مؤثرترين روش مقابله بود. چرا كه احساسات مثبتي را در پي داشت. سرسختي و در نظر نگرفتن، كم اثر ترين شيوه هاي مقابله محسوب شد چرا كه با احساس هاي ناخوشايند و منفي همراه بود . در مورد مشكلاتي كه افراد در سنين جواني با آنها روبرو مي شوند. بازنگري مثبت، موثرترين شيوه ي مقابله اي به شمار مي آمد. استمداد از ديگران در مورد سالمندان بالاي 60 سال مفدي بود. ساير پاسخ هاي مقابله الگوي مشخصي نداشت.ولي در مجموع مؤثر به نظر نيامدند.

  مرور تحقيقات انجام شده در رابطه با كار آمدي . ناكار آمدي شيوه هاي مقابله اي حاكي از آن است كه مقابله كندگان موفق كساني اند كه مسووليت يافتن راه حل مشكلات زندگي را خود، شخصاً به عهده مي گيرند. با حس تبحر و تسلط، با موقعيت هاي استرس زا مقابله مي كنند و هدفشان اين است كه وضعيت را ارزيابي كنند. از توصيه ها و حمايت هاي ديگران بهره مند شوند و برنامه اي براي اجرا تنظيم كنند كه به نفع آنها باشد. مقابله كندگان موفق، موقعيت هاي استرس زا و در كل مشكلات زندگي را فرصت مغتنمي براي آموختن و رشد و تعالي خويش مي دانند و با اميدواري، شكيبايي و شوخ طبعي به آن نگاه مي كنند.

   بر عكس مقابله كنندگان ناموفق با انكار و اجتناب به مصاف مشكلات زندگي مي روند. آنها يا از مشكلات مي پرهيزند يا عجولانه، بي تأمل، بي هدف، و بي آنكه زحمتي بكشند به دنبال بهترينراه حل مي گردند. مقابله كنندگان ناموفق، پرخاشگر يا افسرده و منفعل اند. آنها خويشتن يا ديگران را به خاطر مسايلي كه پيش مي آيد ملامت مي كنند و نمي دانند اگر با اميدواري و اعتماد به نفس واحساس تسلط به مشكلات نگاه كنند، چه رويكرد ارزشمند و كارسازي را به كار گرفته اند.

اين واقعيتي است كه همه يم ا براي حل مشكلات خود به دنبال روش هاي هستيم كه به سرعت جواب داده و به تلاش و هزينه ي آنچناني هم نياز نداشته باشد. ولي بايد اين واقعيت را بپذيريم كه مقابله ي موفقيت آميز نيازمند كشف راه هاي مؤثر است.

  ما قاعدتا بايد در موقعيت هاي استرس زايي كه احساس كنيم مي توانيم كاري انجام دهيم از شيوه ي مقابله ي مسأله محور استفاده كنيم و طبيعتاً هنگامي كه مشكل و راي توانايي و اراده ماست. بيتشر به شيوه هاي هيجان محور متوسل شويم.

   ولي در هر صورت مي توان گفت هر شيوه اي كه داراي ويژگي هاي زير باشد. شيوه مقابله اي كارآمدي محسوب مي شود.

1.كاهش آسيب ناشي از شرايط محيطي

2.تحمل آگاهانه حوادث يا واقعيت هاي منفي و تطابق خود با آن

3.تكيه بر گفتارهاي دروني مثبت

4.حفظ تعادل احساسي و عاطفي

5.حفظ روابط رضايت بخش با ديگران

تأثيرات استرس بر انسان

  يافته ها دال بر اين است كه موقعيت هاي استرس زاي مكرر و فقدان مهارت هاي مقابله اي كار آمد در اين گونه موقعيت ها، احتمال بروز بيماري را در فرد افزايش مي دهد. استرس به شكلي عمومي بر دستگاه هاي مختلف بدن اثر مي گذارد تا فرد توان ارايه ي واكنش هاي جنگ يا گريز را داشته باشد. طي موقعيت هاي استرس زا تغييرات زير مشاهده مي شود.

1.ضربان قلب افزايش مي يابد تا خون كافي به عضلات درگير برسد.

2.فشار خون افزايش مي يابد تا خون كافي به عضلات درگير برسد.

3.تعداد تنفس افزايش مي يابد تا اكسيژن مورد نياز جهت سوخت وساز عضلات فراهم گردد.

4. رگ ها در ناحيه اندام هايي مانند بازوها و ران گشاد مي شوند تا خون بيشتري را به عضلات برساند.

5.ميزان قند خون جهت فعاليت بيشتر عضلات افزايش مي يابد.

6. سوخت وساز اسيدهاي چرب به عنوان يك منبع انرژي در فعاليت هاي طولاني (مانند دو بدن) افزايش مي يابد.

7.انعقاد خون افزايش يافته و زمان لخته شدن در شرايط خونريزي كاهش مي يابد.

8. توان كلي عضلات افزايش مي يابد.

9.جريان خون رساني به دستگاه گوارش كاهش مي يابد.

با وجودي كه تغييرات فوق در هنگام مواجهه با يك خطر واقعي نظير حمله ي يك حيوان درنده سازگارانه وموثر عمل مي كنند ولي در اكثر موقعيت هاي استرس زاي زندگي روزه مره نظير قرار گرفتن در ترافيك سنگين فاقد كارآمدي اند. با اين حال بدن انسان در تمامي موقعيت هاي استرس زا چه جسماني و چه روان شناختي به يك شكل عمل مي كند. البته لازم به ذكر است كه استرس داراي اثرات فوري، ميان مدت و بلند مدت است.

آثار استرس

*جسماني

افزايش ميزان ضربان قلب، افزايش فشار خون

نفس نفس زدن

گيجي، احساس سوزش، تعريق، بي حسي

انقباض عضلاني، دردهاي بدني، سردرد، لرزش، ميگرن

زخم معده، تهوع

عفوت هاي مكرر ميكروبي

كاهش يا افزايش وزن

مشكلات ديداري

تغيير عادات ماهيانه

تكرر ادرار، احساس دفع، اسهال، يبوست

بيماري يهاي روان تني: آسم، جوش هاي پوستي، سرطان، آرترئيت رماتوئيد و ...

*روان شناختي

الف) شناختي:
اشكال در تمركز

ناتواني در تصميم گيري

اختلال حافظه، فراموشي

افزايش افكارناكارآمد
ب) رفتاري

اجتناب از موقعيت هاي استرس زا

انزواي اجتماعي

سيگار كشيدن ، مصرف دارو

مشكل دربه خواب رفتن، زود از خواب بيدار شدن (بيدار شدن اول صبح)

افزايش پرخاشگري، عصبيت

سانحه پذيري

افزايش تمايلات وسواسي

تغيير در مصرف غذا

ج) هيجاني:
افزايش اضطراب و ترس

به آساني ناراحت شدن

احساس بي ارزشي و بي علاقگي

كاهش اعتماد به نفس

كاهش شوخ طبعي

استرس و بيماري هاي روان تني

رابطه ي ميان استرس و بيماري موضوع جديدي نيست ولي بد نيست كه در اين رابطه به بيماري هاي روان تني هم اشاره اي شود. اين دسته از بيماري ها، امراضي هستند كه داراي علل بيولوژيك مشخص نيستند. اعتقاد بر اين است كه استرس در افراد مستعد نقش مهمي در بوجود آمدن اين بيماري ها دارد. زخم معده، آسم، آرترئيت رماتوئيد وسرطان از جمله شناخته ترين بيماري هاي روان تني محسوب مي شوند.

   با آنكه فرض بر اين است كه استرس علت مستقيم اين بيماري ها نيست، اما استرس سيستم هاي فيزيولوژيكي بدن را تضعيف كرده و در نتيجه بستر ابتلاء به اينگونه بيماري ها را فراهم مي كند.

تأثير استرس بر زندگي انسان

   واقعيت اين است كه استرس حكم نمك را دارد و به همين خاطر بايد مراقب بود تا آش زندگي بي نمك و يا شور نشود! براي انجام هر كاري ميزان معيني از اضطراب هم طبيعي و هم ضروري است. براي مثال اگر مجبور شويد كه از عرض يك بزرگراه پر تردد عبور كنيد. هم طبيعي و هم ضروري است. كه احساس كنيد وضعيت اضطراري است. با اين وجود فشار رواني بيش از حد يا خيلي كم، بر هر عملكردي، تأثير منفي دارد.

   يافته ها حاكي از آن است كه بين كيفيت كاركرد افراد و شدت يا سطح استرس وارد شده بر آنها ارتباط خاصي وجود دارد، بدين شكل كه انسان در موقعيت هايي با حداقل و حداكثر استرس، ضعيف ترين كاركرد را دارد و بهترين كاركرد انسان در مواقعي است كه شدت استرس بين حداقل وحداكثر باشد. بدين ترتيب ما در طي فعاليت هاي روزانه نيازمند سطح بهينه اي از فشار رواني هستيم. ولي جالب است كه بدانيم خود ما تأثير مهمي بر شدت احساس استرس در موقعيت هاي روزه مره داريم و خود ما هستيم كه مي توانيم شاخص هاي فيزيولوژيك استرس را تحمل كرده و به شيوه اي مثبت، سالم و چالشي در يك موقعيت فشار زا عمل كنيم.

 *ارتباط استرس وهيجان

   حتماً شما بحث مفصل و مطول مهارت كنترل خشم را به ياد داريد. همان طوري كه در آنجا به تفصيل اشاره شد، نقش هيجان ها در زندگي ما انسان ها بسيار پر رنگ و اساسي است و به هيچ وجه امكان پذير نيست كه از كنار رود پر جوش وخروش هيجان، سهل انگارانه گذر كنيم. از آنجايي كه كاركرد تاريخي هيجان حفظ بقاء انسان بوده، نتيجتاً در همه ي فعاليت ها ي او هم مداخله كرده است. به اين معني كه كمتر فعاليتي است كه هيجان در آن نقش نظارتي، عملياتي واجرايي خود را ايفاء نكند. بدين ترتيب بايد گفت كه ارتباط استرس وهيجان هاي ناخوشايند يك ارتباط دو طرفه است: استرس منجر به فعال شدن طيفي از هيجان هاي ناخوشايند مي گردد و ممكن است هر كس يكي از آنها را نشان دهد.

   علاوه بر اينكه استرس، ماهيتاً هيجان هاي ناخوشايند را به دنبال دارد، متوسل شدن به شيوه هاي ناكارآمد موجب خواهد شد كه بر شدت هيجان هاي منفي افزوده شود. و بر عكس به كاربردن شيوه هاي كارآمد در مواجهه با موقعيت هاي استرس زا باعث خواهد شد كه هيجان هاي ناخوشايند ضعيف شده و باعث شود كه توان فرد در مقابله با وضعيت تنش زا افزايش يابد.

ارتباط مهارت كنترل خشم و مهارت مقابله با استرس

   مهارت در هرفعاليت يك فرآيند است و فرآيند، مسيري است كه داراي مراحل مختلفي است. مهارت هاي زندگي هم از اين قاعده مستنثي نيست. در كل اگر مقصد ما، عملكرد مطلوب تر در موقعيت هاي مختلف زندگي باشد. جاده مهارت هاي زندگي مسيري است كه مي تواند ما را به آن مقصد برساند.

    وقتي كه ما در مهارت كنترل هيجان هاي ناخوشايندي نظير خشم، به اندازه ي كافي وقت صرف كرده باشيم. مي توانيم از پس موقعيت هاي استرس زا بر آييم زيرا موقعيت استرس زا، ماشه اي است كه اسلحه ي هيجان هاي ناخوشايند را به شليك وا مي دارد. تفاوتي كه بين اين دو مي توان در نظر گرفت اين است كه ما در موقعيت هاي خشم بر انگيز معمولاً با فرد يا افرادي سر و كار داريم كه موجبات خشم ما را فراهم كرده اند. ولي در موقعيت هاي استرس زا، ممكن است خود موقعيت، ماشه را بچكاند.

    نتيجه اين كه بكارگيري مهارت كنترل هيجان هاي منفي مي تواند به ما كمك كند كه در موقعيت هاي استرس زا عملكرد مناسب تري را نشان دهيم. پس بدين ترتيب طبق مهارت كنترل خشم، گام اول در مواجهه با موقعيت هاي استرس زا اين است كه به احساسات خود آگاهي يافته و با كار بر روي افكار ناكارآمد مانع از اين شويم كه هيجان هاي ناخوشايند بوجود آمده، افكار و رفتار ما را تحت كنترل درآورند (خود آگاهي هيجاني) گام دوم، خنثي كردن هيجان هاي منفي ناشي از موقعيت هاي استرس زاست. قاعدتاً براي استفاده از روش هاي طولاني مدت خنثي كردن هيجان هاي منفي، لازم است كه از گذشته شروع شده باشند تا بتوان از اثرات آنها در حين موقعيت استرس زا استفاده كرد. بديهي است كه استفاده از روش هاي كوتاه مدت در اين گونه مواقع كاربرد روشني دارد (خنثي كردن هيجان هاي منفي)در نهايت، گام سوم، قاطعيت است كه احتمالاً مي توان با استفاده از آن شرايط مناسب تري را براي خود بوجود آوريم.

   لازم است يك بار ديگر گفته شود كه هر موقعيت استرس زايي به صورت بالقوه يك موقعيت هيجان بر انگيز (هيجان ناخوشايند) است و بر عكس هر موقعيت هيجان بر انگيزي، خود يك موقعيت استرس زا است.

 مراحل مهارت كنترل خشم را به ياد آوريد.  يكي از موقعيت هاي استرس زايي كه اخيراً درگير آن بوده ايد را هم به خاطر آوريد. آيا فكر مي كنيد كه اعمال كردن مهارت سه مرحله اي كنترل خشم (خود آگاهي هيجاني، خنثي كردن خشم، قاطعيت) مي توانست به شما كمك كند كه عملكرد مناسب تري داشته باشيد؟

*شخصيت هاي مقاوم

   يكي از كشفيات مهم در زمينه ي استرس، كشف شخصيت هاي مقاوم در موقعيت هاي استرس زاست. يافته ها حاكي از آن است كه اين افراد علي رغم اينكه در موقعيت هاي استرس زاي عديده اي قرار مي گيرند. ميزان كمي از انواع بيماري هاي مرتبط با استرس را نشان مي دهند وعلاوه بر آن، به ندرت مغلوب اينگونه موقعيت ها مي شوند. رويكرد اين افراد به مشكلات و فشارهاي روانه به دقت مورد بررسي قرار گرفته است و مشخص شده است كه :

  اولاً، افراد مقاوم در برابر فشار رواني بر موقعيت ها ورويدادهاي زندگي خود كنترل دارند، آنها بر اين باورند كه مي توانند بر مسير رويدادها تأثير بگذارند. شايد جالب باشد كه بدانيم اصل واساس حس كنترل داشتن برا سترس هاي محيطي اين است كه اينگونه افراد به فشارهاي رواني زندگي خود آگاه تر مي باشند. ادراك صحيح تري دارند. هم انتظارات خارجي را مي شناسند و هم از خواسته هاي دروني خود، آگاهند ونتيجتاً اينكه چنين افرادي طبيعتاً نسبت به محتويات زندگي، سازگارانه تر عمل مي كنند. حال آنكه افرادي كه فاقد اين ويژگي هستند احتمالاً در اثناي موقعيت هاي استرس زا، آگاهي يا درك اندكي نسبت به موقعيت داشته، فاقد بينش اند و غالباً در بحبوبه ي مشكلات غرق شده و اصل موضوع را فراموش مي كنند.

   ثانياً، اين گونه افراد در برابر هر آنچه كه انجام مي دهند از امور شغلي يا خانواده و حتي سرگرمي يا فعاليت هاي اجتماعي احساس تعهد و مسؤوليت مي كنند (اگر به ياد داشته باشيد ، در خود آگاهي بحث شد كه مسؤوليت و هدفمندي از جمله ويژگي هاي يك فرد خود آگاه است) به اين معني كه خود را متعهد مي دانند تا از يك موقعيت استرس زا، موقعيتي بوجود آورند كه منجر به رشد و بالندگي آنها شود.

   ثالثاً اينكه اين گونه افراد از توان مبارزه طلبي بالايي بر خوردارند. تفكر مبارزه طلبي بر اين باور متكي است كه تغيير و ثبات، مسير طبيعي زندگي است. بر هم خوردن روال هميشگي، به دليل وقوع رويدادهاي فشار زاي زندگي نزد اين افراد دور از انتظار و پيش بيني نيست و آنها را تهديدي عليه امنيت خود نمي پندارند. بخش ديگر مبارزه طلبي اين افراد انعطاف پذيري است كه باعث مي شود با اتخاذ روش هاي مختلف، موقعيت را به مبارزه بطلبند.

   اين سه مورد، سنگ بناي فلسفي اين افراد را در مواجهه با موقعيت هاي استرس را تشكيل مي دهد وآنچه كه اين سنگ ها را به هم مي چسباند، روش هاي مقابله اي كار آمد است. يكي از روش هاي مقابله اي كار آمدي كه اين افراد بكار مي گيرند، روش كنترل هيجان هاي منفي (خشم) است كه در مبحث قبل مورد بررسي قرار گرفت ولي علاوه بر آن، شيوه هاي ديگري هم وجود دارد كه اين افراد ياد گرفته اند در موقعيت هاي لازم از آنها استفاده كنند. اين رش ها در جدول صفحه ي بعد جمع آوري شده است.

استرس حاد و مزمن

  1.مقابله فعال

خوش بيني، اعتماد، خود، ارزشمندي اضطراب كم

الف. جديت بيشتري به خرج خواهم داد تا مشكل رفع شود.

ب. تمام تلاشم را به حل مشكل معطوف خواهم كرد.

ج. هر كاري كه بايد انجام شود، قدم به قدم انجام مي دهم

2. برنامه ريزي

خوش بيني، اعتماد، خود، ارزشمندي، اضطراب كم

الف. برنامه ي عملي تنظيم مي كنم.

ب. درباره ي اقداماتي كه بايد انجام دهم. خوب مي انديشم.

3.مقابله محتاطانه

خوش بيني، اضطراب كم

الف. آن قدر صبر مي كنم تا زمان مناسب فرا رشد

ب. تا لازم نشود، اقدامي نمي كنم.

ج. سعي مي كنم با اقدامي عجولانه وضعيت را از آنچه هست بدتر نكنم.

4.استمداد از ديگران به دلايل عملي

خوش بيني

الف. از كساني كه وضعيت مشابه داشته مي پرسم كه چه كرده اند.

ب. سعي مي كنم به توصيه هاي ديگران عمل كنم.

ج. براي كسب اطلاعات بيشتر با ديگران صحبت مي كنم.

5.استمداد از ديگران به دلايل عاطف

-

الف. درباره ي احساساتم با ديگران صحبت مي كنم.

ب. سعي مي كنم از حمايت عاطفي دوستان وخويشاوندان برخوردار شوم.

ج. با ديگري درد دل مي كنم

6.تفسير خوش بينانه

خوش بيني، اعتماد، عزت نفس، اضطراب كم

الف. به جنبه هاي خوب اتفاق مي انديشم.

ب. سعي مي كنم از ديد ديگري به موضوع نگاه كنم و آن را مثبت تر جلوه دهم.

ج. اين تجربه اي بود كه چيزي آموختم

7.پذيرش

خوش بيني

الف. سعي مي كنم با آن كنار بيايم.

ب. مي پذيرم كه اتفاقي است كه افتاده و نمي شود كاري كرد.

ج. كم كم به موضوع عادت مي كنم.

8.روي آوردن به مذهب

خوش بيني

الف. به خدا توكل مي كنم.

ب. از خدا كمك مي طلبم.

ج. سعي مي كنم در پناه اعتقاداتم آرامش پيدا كنم.

مي توان استرس را به دو نوع حاد و مزمن تقسيم نمود. استرس حاد استرسي است كه فرد ناگهان با آن مواجه مي شود، حال آنكه در استرس مزمن، فرد مدت ها در گير يك موقعيت تنش زا مي گردد. اينكه با سرويس به سمت دانشگاه در حركت هستيم و ناگهان ترافيك قفل مي شود و باعث مي شود كه دير به جلسه ي امتحان برسيم يك استرس حاد است و اينكه فاصله ي محل اقامت (خوابگاه يا منزل) تا دانشگاه به حدي است كه هر روز در طول ترم مجبور به طي آن هستيم يك استرس مزمن است. استفاده از فرايند كنترل هيجان هاي ناخوشايند در مواجهه با هر دو دسته ي استرس قطعاً مؤثر خواهد بود. ولي به نظر مي رسد كه كارايي روش هاي كوتاه مدت در مواجهه با استرس هاي حاد و روش هاي دراز مدت در استرس هاي مزمن بيشتر باشد. ضمن اينكه بي شك استفاده از مهارت حل مسأله در تمامي موقعيت هاي تنش زا تأثير گذار خواهد بود كه در قسمت بعد به اين مهارت مهم پرداخته مي شود.

 

 

 

تعداد بازديد اين صفحه: 6586
ديگر بخش ها درباره دانشگاه قم سامانه هاپيوندهاي مفيدارتباط با ما
آدرس پستي: قم - بلوار الغدير - بعد از شهرك قدس - دانشگاه قم
كدپستي: 3716146611
تلفن : 32103000- 025
فكس : 32854499- 025
پست الكترونيكي:
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (Qomuniguest)

معاونت فرهنگي - دانشگاه قم
مجری سایت : شرکت سیگما